«سراج24»: با خود فکر میکردم که چرا نسل اول انقلاب با امام خمینی همراه شدند؟ چرا که همزمان با ایشان فقها، فیلسوفان و متکلمان بسیاری بودند، حتی عارفانی که در عرفان نظری مراتبی بالا داشتند. سیاسیون و انقلابیون هم کم نبودند، آنهایی که علیه دستگاه شاه حرفهای رادیکال و تندی هم می زدند و حتی به کارهای چریکی دعوت میکردند. ولی نسل ما به هیچکدام از آنها ایمان نیاورد، اگرچه ممکن بود به همهی آنها احترام بگذارد.
قبل از پاسخ به این سوال بسیار مهم، لازم است یادآوری کنم که بسیاری از فعالان فرهنگی و شاید غیر فرهنگی این سوال برایشان مطرح است که چگونه مردم و مخصوصا جوانان و نخبگان را با خود همراه کنیم؟ لذا برای پاسخ به این دغدغه فرهنگی مسولان این عرصه به بررسی سیره امام امت میپردازیم.
همراهی مردم با امام در درجه اول به خاطر ویژگیهای شخصیتی امام(ره) بود که به او ایمان آوردند و به فرمان او وارد آتش شدند. برای درک بهتر آن ویژگیها مطالعات خاطرات شخصی سرکارخانم طباطبایی که مشاهدات ایشان در بیت امام(ره) بوده است بسیار مناسب است.
نکته حائز اهمیت آن است که بسیاری از برادران اول انقلاب و دوران جنگ امام(ره) را هیچگاه از نزدیک ندیده بودند ولی به گونهای عمل میکردند که گویی شب و روز با امام(ره) بودهاند. البته لزومی هم ندارد که بعضی انسانها را از نزدیک ببینیم، آنچه باید دید خصلتهای بزرگ انسانی است. امام(ره) در نامهنگاری حتی به تعارف، خلاف واقع نمینوشت. فرضا نمینوشت من همیشه به یاد شما هستم و میگفت من گاهی به یاد شما هستم.
آنچه برای اهل آن زمان مهم بود همین بود که فردی فرمان جهاد و شهادت میدهد که جان انسان و حتی کوچکترین حریم و عادیترین آدمها برای وی مهم و مقدس است، کسی حرف میزند که نه تنها بر تخیل خود بلکه بر تفکر خویش نیز مسلط است.
حتما تا این قسمت از بحث روشن شده است که محوریترین گزاره برای تاثیر بر مخاطب و همراهی او گذارههای رفتاری فعالان فرهنگی است. این همان نکتهای است که متاستفانه عمدتا از آن غفلت میشود.
به این معنا که وقتی از فعالیتهای فرهنگی سخن گفته میشود غالبا دچار نوعی سکولاریسم میشویم، ارکان ارتباط موثر را فراموش کرده و فقط به ابزار مادی تاثیر توجه میکنیم. این از جمله غفلتهای بزرگ فعالان فرهنگی ماست.
اما امام کاملا عکس این روش عمل و توصیه میکردند. ایشان دائما بر خودسازی و ارتباط با خداوند تاکید میکردند وهمین امر موجب تاثیرگذاری عمیق و وسیع ایشان شد.
استادی از بزرگان حوزه علمیه نقل میکردند: مدتها در مسجد مشغول ارتباط با جوانان بودم و همواره تلاش میکردم تا پاسخ سوالات جوانان را بدهم، به مسائلشان رسیدگی کنم، بحثهای اخلاقی برایشان بگویم و...
اما نسبت به آن وقت و انرژی که میگذاشتم نتیجه کمی میگرفتم. تا آنکه مدتی عمده توجه و تلاشم را اصلاح خودم قرار دادم، حتی در سخنرانیها مخاطب اول را خودم قرار میدادم، به شدت مراقبت میکردم که چه میگویم و بقیه آنچه اساتید اخلاق فرمودهاند. ایشان میفرمودند: بعد از گذشت چند سال، تعداد زیادی از جوانان آن محل مراجعه میکردند و از تاثیرات آن دوره که بنده مشغول خودم بودند میگفتند. در حالی که بنده در آن زمان اصلا قصد نداشتم به ایشان چیزی یاد بدهم بلکه قصدم انجام وظیفهی خودم بود.
از این خاطره کوتاه و مشابه آن به همان راز موفقیت و همراهی مردم با امام پیمیبریم. امام مراقب خود بود و سعی میکرد به وظیفه خود در بعد فردی و اجتماعی عمل کند و این روش امام ناخواسته آن تاثیری که لازم بود را بر مردم میگذاشت.
انتهای پیام/